تو را ذكر مينمايم و به حَبلِ عِنايتت مُتمسّك و به ذيلِ رحمتت مُتشبّثم. از تو آمُرزشِ قديمت را ميطلبم و فضلِ عَميمت را ميجويم. اَسألُكَ بِاَنوارِ اَنبيائِكَ وَ رُسُلِكَ اَن تُؤيّدَنی عَلی ذِكرِكَ وَ ثَنائِكَ وِالعَمَلِ بِما اَمَرتَنی بِهِ فی كِتابِكَ. اِنّكَ اَنتَ المُقتُدرُ عَلی ما تَشاءُ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ الغَفُورالكَريمُ.
-حضرت بهاء اللهعبادت را از ثمرۀ وجود محروم منما و از بحرِ جودت قسمت عطا فرما. توئی مقتدری كه قوّتِ عالم قُوّتت را ضعيف ننمود و شوكت اُمَرای اَرض تو را از مَشيّتت باز نداشت. از تو ميطلبم فَضلِ قديمت را و عِنايتِ جديدت را. توئی فضّال و توئی غفّار و توئی بخشنده و توانا.
-حضرت بهاء اللهشهادت میدهم به وحدانيّتِ تـو و فردانيّتِ تـو و بخششهای قديم و جديدِ تـو. تـوئی آن كريمی كه امطارِ سحابِ سماءِ رحمتت بر شريف و وضيع باريده و اشراقاتِ انوارِ آفتابِ بخششت بر عاصی و مُطيع تابيده. ای رحيمی كه ساذِجِ رحمت بابت را ساجد و جوهرِ عنايت كعبۀ اَمرت را طائف، از تـو سؤال مينمائيم فضلِ قديمت را ميطلبيم و جودِ جديدت را ميجوئيم كه بر مظاهرِ وجود رحم فرمائی و از فيوضات ايّامت مَحروم نسازی. جميع مُحتاج و فقيرند وَ اَنتَ الغَنيّ الغالِبُ القَديرُ.
-حضرت بهاء اللهآيا از برای عالم سَمع و بَصَر عطا فرمودی و يا آنكه مَحروم داشتی. از تو سؤال مينمايم بهعزّت و عَظمت و جود و كَرَمَت كه آنچه عطا فرمودی ظاهـر نمائی تا نعمتت بر عالميان هويدا گردد و اِشراقات انوارِ نيّرِ جود جميع وجود را مُنَوّر فرمايد. قسم بهذاتِ مُقدّست اگر بهدوامِ مُلك و مَلكوتت اظهار نداری در بخشش و عطايت از برای وجود رَيبی حاصل نه. غَناء آنِ تو و فقراء بهبابِ تو. اگر عطا فرمائی شاكريم و اگر مَحروم نمائی حامد و صابريم. ای پروردگار، از ارادهات بهوجود آمديم و بهتو در يومِ تو راجع گشتيم. ايـن خادم سائل و آمل. عِبادت را از امواجِ بحرِ عَطايت منع مفرما و كُلّ را بهطِرازِ جود و بخششت مزيّن نما. اِنَّكَ اَنتَ المُقتَدرُ العَزيزُالحَميدُ.
-حضرت بهاء اللهحمد و ثنا سزاوار تو است چه كه از مُشتی تُراب خَلق را خَلق فرمودی و گوهر بينش و دانش عطا نمودی. ای كريم، از تو ميطلبيم آنچه را كه سببِ حيات ابدی و زندگی سَرمَدي است، ما را محروم منما. وجود از جودت موجود، او را از طِرازِ عِنايت منع مفرما و كل را به تجلّياتِ انوارِ نيّر توحيد منوّر گردان. لَكَ الامرُ فِی المبدَأ وَ المَعاد وَ لَكَ الحُكمُ يا مالِكَ الايجاد وَ مالِكَ العِباد.
-حضرت بهاء اللهتوئی آن سُلطانی كه به يك كلمهات وجود موجود گشت و توئی آن كريمی كه اعمالِ بندگان بخششت را منع ننمود و ظهوراتِ جودت را باز نداشت. از تو سؤال مينمايم اين عَبد را فائز فرمائی بهآنچه سبب نجاتست در جميع عوالم تو. توئی مقتدر و توانا و توئی عالِم و دانا.
-حضرت بهاء اللهای پروردگارِ عالميان، در اين جهان به آتشِ عشقت بسوز و درآن جهان به مشاهدۀ روی مه رويت کامران فـرما. در اين عالم چون شمع بگداز و در آن عالم چـون پـروانه گِردِ شعلۀ جمالت پـرواز ده. تـوئی خُجسته دلبرِ من و تـوئی فـرخنده يارِ جان پـرور من والبهاء علیک.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، این هـوشیار را به بخششِ آسمانی بزرگوار کن و از موهبتِ رحمانی برخوردار نما، حیاتِ ابدی بخش و عزّتِ سَرمَدی عطا فرما، تاجی از موهبتِ کُبری بر سر نه و خلعتی از سُندُسِ اِستَبرَق جنّت ابهی در بر کن تا به فیضِ نامتناهی مُستَفیض گردد و به عِنایتِ مخصوصه مُخَصّص شود. توئی مقتدر و توانا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، من گنهکارم و تـو آمرزگار، مَدهوش از خَمرِ غَفلتم هوشی عنايت کن، مشغول به اَذکارِ جهانِ پُر غَمَم گوشی عنايت فرما تا آهنگ مَلأ اعلی بشنود و گُلبانگِ عَندَليبِ قدست استماع نمايد و نَفَحاتِ طيور شُکور به قوّۀ واعيه احساس کند. ای پروردگار، پـرده از چشم بردار تا مشاهده آياتِ کبری کنم و ملاحظه دقايق اسرار کِبريا نمايم، دل را جانی ببخش و جان را روح و ريحانی عطا فرما که سزاوارِ اين قرنِ عظيم باشد و لايقِ اين عصرِ مجيد وعلیکالبهاء.
-حضرت عبدالبهاءای خداوندِ بینیازم و مَحرَم رازم و یار دلنوازم، آن یاران دیرین را مَذاق شکرین نما و در درگاهِ احدّیتت بندۀ نازنین فرما و در دیوانِ عِلّیین صدرنشین کن. توئی حنّان توئی مَنّان توئی مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، مرغانِ زاریم ولی در پناهِ تو آشیانه نمودیم، طیورِ ِخاکساریم ولی اَوکارِ اقتدار جوئیم و بیپر و بالیم ولی اوجِ عظیم طلبیم و رفرف اعلی آرزو نمائیم، پس عِنایتی مبذول فرما و قُوّتی ببخش تا جَناح فَلاح بـرویانیم و در ایـن فضایِ غیرمتناهی آغـازِ پـرواز کنیم و بـه ملکوتِ ابهـایت دمساز گردیم.
-حضرت عبدالبهاءخدایا، این طیرِ حدیقۀ عرفان را بال و پری عطا فرما و این پروانۀ شمعِ محبّتت را قُرب و مَنزلتی احسان کن، این سرگشتۀ صحرای عشق را بهخَلوتخانۀعِنایت دلالت نما و این تشنۀ بادیۀ هِجران را به بحرِ لقاءِ روحانی بکشان، این بندۀ قدیم را ندیمِ بزمِ الطاف کن و این فقیرِ مسکین را به غَنای حقیقی مُستَغنی گردان.
-حضرت عبدالبهاءای خدای من، جانم فدای احبابت، اين خون افسرده را در سبيلِ دوستانت بر خاک ريز و اين تنِ فرسوده را در راه يارانت خاکِ راه و غُبارِ اَقدام نما، ای خدای من.
-حضرت عبدالبهاءای محبوبِ يکتا و پروردگارِ بيهمتا، محضِ فَضل و جود درهای بخشش گشودی و رخ برافروختی و دلها ربودی و غمها زُدودی و نغمهای سرودی که قلبها مفتون شد و عقلها مجنون. چه شد که پرده نشين گشتی و روی دلنشين پوشيدی؟ جانها محزون شد و ياران دلخون، بِساط سرور بر چيده شد و شاخ حُبُور پژمرده و خميده، نسيم جانبخش ساکن شد و آبِ حيات راکد. پس ای پروردگار، نفحات اسرار از ملکوتِ ابهايت منتشر نما و پرتو انوار از جبروتِ اعلايت لامع فرما تا آفاق معطّر و منوّر ماند.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، این بیچارگان را چارهای بخش و این درماندگان را درمانی عطا فرما و این بینوایان را فضل و احسانی عطا فرما، این نفوسِ ضعیفه را در پناه حضرتت پناهی ده و این فقیرانِ نحیف را قوّتی عنایت فرما.
-حضرت عبدالبهاءای مهربان یزدانِ من، محضِ عنایت روحِ وجود دمیدی و خلعتِ حیات بخشیدی و از چشمۀ هدایت نوشانیدی و ندای اَلَست به سمعِ این عبد رساندی و بانگِ سبحان ربیالأبهی مسموع فرمودی و در ظلّ شجرۀ اَنیسا مأوی دادی و از کأسِ میثاق نوشانیدی و به فضلِ مخصوص مُخَصّص داشتی و به فوزِ عظیم موفّق نمودی، حال ای پروردگار، این مسکین را عَلَمِ مبین فرما و این حزین را در افقِ منیر روشن کن. توئی فضّال و مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای یزدان پاک، این بندۀ دیرین را اندوهگین مخواه، شادمانی آسمانی بخش و فَرّ یزدانی بده، ستارۀ روشن نما و گُلِ گلشن کن، سَروَر آستان نما و افسر جهانِ بالا بر سر نه، رویش را بدرخشان و گوهرش را بیفشان، جانش را مُشکبار کن و دلش را گُلزار نما تا بویِ خویِ خوشش جانپرور گردد و پرتوِ رویش افزون از ماه و اختر. توئی مهربان و توئی بخشنده و توانا.
-حضرت عبدالبهاءپروردگارا، مورِ ضعيفم و پشۀ نحيف، بال و پری شکسته دارم و پائی از دوری باديۀ حسرت خسته، چشم گريانم بين و جگرِ سوزانم نظر فرما، آه و فغانم جمع طيور را به فرياد آورده و آهِ پُر حَسرتِ قلبم چون شعلۀ سوزان به جانِ جهان آتش زده، از افقِ ابهايت فيضِ انوار کن و از ملکوتِ اعلايت بَذلِ اسرار نما. ای نيسانِ عنايت، بارش و ريزش ارزان کن و ای شمسِ حقيقت تابش و درخشش فراوان بنما، شايد اين قلوبِ افسرده تازه و زنده گردد و اين نفوس مُرده حيات بی اندازه يابد.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، آمرزگاری و ای کردگار بُزُرگواری، پس يارانِ مشتاق را بهرهای از اشراق ده و عُشّاقِ روی خويش را پرتوی از دلبرِ آفاق بخش، آوارگانِ باديه هجران را به حريمِ وصال در آر و گمگشتگانِ صحرای فراق را مَحرَم حَرَمِ وصال کن، عاشقان را از حِرمان نجات ده و آشفتگان را در بَزمِ قُرب سر و سامان بخش، صامِتان را ناطق کن و قانِطان را اميدوار فرما، بيگانگان را آشنا کن و مَحرَومان را مَحرَمِ راز فرما، مَخمُودان را برافروز و مُنجَمدان را به نارِ محبّتت بسوز، طريقِ هُدی نما و ابوابِ ملکوت ابهی بگشا، بنيان حسد و بغضا برانداز، ايوان محبّت و وفا برافراز و بيچارگان را چاره ساز. ای دلبرِ مهربان، هر بينوائی سر گشتۀ کوی تو و هر مرغِ بی پـر و بالی گرفتار موی تـو و هر سرگشته و سرگردانی ناظر به سوی تو و هر سوخته دلی تشنۀ جوی تو، و جهانيان هر چند غافلند ولی به جان در گفتگویِ تو، ندانند و نشناسند، نجويند و نپويند ولی مُستحقّ الطافند و سزاوارِ عِنايت و اعطاف. ای کريم نظر به استعدادِ هر سقيم مفرما، به فضل عَميم معامله کن و به نورِ مُبين هدايت فرما، يـاران خويش را يـاوری کن و عاشقانِ ملکوتِ جمال را بشارت وصال ده و دردمندانِ عشق را درمان دل و جان بخش، هـر يک را بـر خدمتِ آستانت مـوفّق کن و در زُمرۀ راستان در آر و از دوستانِ راستان کن. توئی مقتدر و توانا توئی بخشنده و درخشنده و تـابـان.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، عاشقان را از بلا ساغرِ لبريز در کام ريز و مشتاقان را در راه محبّتت زهر شهد کن و نوش نيش نما، سرها را زينتِ سنان کن و دلها را هدفِ سَهمِ بی امان فرما، اين جانِ پژمرده را در سبيل فدا زنده فرما و اين قلبِ افسرده را به کأس جفا طراوت و لطافت بخش، مدهوش جامِ الست کن و سرمستِ پيمانه بدست فرما، به جانفشانی مؤيّد فرما و به قربانی مـوفّق کن. تـوئی مقتدر و تـوانا و توئی دانا و بينا و شنوا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار مهربان، اين نفوس ندای ملکوت شنيدند و انوار شمس حقيقت ديدند و در فضای جانفزای محبّت پريدند، عاشقان روی تواند و مُنجذبان خویِ تو و آرزومندِ کویِ تو و متوجّه به سوی تو و تشنۀ جویِ تو و مشغول به گفتگوی تو. توئی دهنده و بخشنده و مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای خداوندِ مهربان، قلوب را به نورِ هدايتِ کُبری مُنَوّر فرما، جانها را به بشارتِ عُظمی حيات بخش، چشمها را به مشاهدۀ انوارت روشن کن، گوشها را به استماعِ ندايت شنوا فرما، ما را در ملکوتِ تقديست داخل نما و بهنفثاتِ روح القدس زنده کن، حياتِ ابديّه بخش، کمالاتِ آسمانی عطا فرما. خداوندا، جانهای ما را فدای خود کن و ما را روحِ جديد کَرم نما، قوّتی آسمانی ده، سُرور ابدی بخش، مُوَفّق به خدمتِ عالمِ انسانی نما، سببِ اُلفت بين قلوب کن. خداوندا، ما را از خواب بيدار فرما و عاقل و هوشيار کن تا به اسرارِ کتابِ مقدّست واقف گرديم و به رموزِ کلماتت پی بريم. توئی مقتدر توئی دهنده توئی مهربان.
-حضرت عبدالبهاء